فصل هزار رنگ پاییز

میان همهمه ی برگهای خشک پاییزی،

فقط ما مانده ایم که هنوز از بهار لبریزیم

 

 

 



برای من که دلم چون غروب پاییز است،

صدای گرم تو از دور هم دل انگیز است

 

 

 

 


بیا ای همنشین سرد پاییز /

به آواهای شب هایم در آمیز /

بیا ای رنگ مهتاب بلورین /

تو شعری تازه در من برانگیز

 

 

 

 


در ماه مهر بادهای پاییزی بی مهری

را با برگ درختان آغاز میکنند

 

 

 


تو آن فرشته ای که وقتی در فصل پاییز

راه میروی، برگ درختان انتظار میکشند

زودتر از دیگری پاهایت را بوسه بزنند

 

 

 

 
پ
اییز می آید،

زمانی که خاطرت شیرین گذشته ی خودم

را با تو به یاد می آورم، پاییز همچون

بهار دل انگیز میشود، بیا و اینک مرا

با خود به آن سوی دریاها ببر،

شاید دگر برای پیوستن فرصتی نباشد

 

 

 


کاش زندگی در برگ درختان جاری بود،

آنگاه تا بهار بود می خندیدیم و بعد

به امید پاییز می نشستیم

 

 

 


 

نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون،

زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون،

ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست،

مثل من شکسته از این نامه های پاره پارست

 

 

 

 


 

زیر ساییون چشمات تو شبستون نگاهت،

یه جای گوشه اشکات مچ عشقتو میگیرم،

بین پاییز و زمستون انتظار و نم بارون،

میون نامهربونی تا بخوایی برات میمیرم

 

 

 


پاییز تنها فصلیه که از همون اولین

روزش خودشو نشون میده! کاش همه

انسانها مثل پاییز باشن تا از همون

روز اول رنگ و روی اصلیشون رو نشون بدن

 

 

 



باز پاییز است، اندکی از مهر پیداست،

حتی در این دوران بی مهری،

باز هم پاییز زیباست

 

 


امیدوارم با آمدن پاییز هر یک برگ که

میافته یه دونه از غمهای دلت کم بشه

و دیگه هیچوقت ناراحت نباشی،

دوستت دارم

 

 


در خراب غفلت آبادیم ها /

در خزان زندگی، شادیم ما /

از بهاران، غافلیم و دلخوشیم /

همچنان بی حوصلیم و دلخوشیم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : یک شنبه 21 مهر 1392برچسب:, | 15:29 | نویسنده : بنیامین شهسواری |